loading...
✘ شـمـاره ســه
SINA بازدید : 23 چهارشنبه 05 آذر 1393 نظرات (1)
پستــــ های بعضیا رو , باید با دل لایکـــ زد!
با مــــوس حال نمیــــده . . . !
SINA بازدید : 11 چهارشنبه 05 آذر 1393 نظرات (0)

روزی پلنگی وحشی به دهکده حمله کرد. شیوانا همراه با تعدادی ازجوانان برای شکار پلنگ به جنگل اطراف دهکده رفتند.
اما پلنگ خودش را نشان نمی داد و دائم از تله شکارچیان می گریخت. سرانجام هوا تاریک شد و یکی از جوانان دهکده با اظهار اینکه پلنگ دارای قدرت جادویی است و مقصود آنها را حدس می زند خودش را ترساند و ترس شدیدی را بر تیم حاکم کرد.
شیوانا با خوشحالی گفت که زمان شکار پلنگ فرا رسیده است و امشب حتما پلنگ خودش را نشان می دهد. ازقضا پلنگ همان شب خودش را به گروه شکارچیان نشان داد و با زخمی کردن جوانی که به شدت می ترسید، سرانجام با تیر های بقیه از پا افتاد.
یکی از جوانان از شیوانا پرسید: چه چیزی باعث شد شما رخ نمایی پلنگ را پیش بینی کنید؟ در حالی که شب های قبل چنین چیزی نمی گفتید!؟
شیوانا گفت: ترس جوان و باور او که پلنگ دارای قدرت جادویی است باعث شد پلنگ احساس قدرت کند و خود را شکست ناپذیر حس کند. این ترس ها و باورهای ترس آور و فلج کننده ما هستند که باعث قدرت گرفتن زورگویان و قدرت طلبان می شوند. پلنگ اگر می دانست که در تیم شکارچیان کسانی حضور دارند که از او نمی ترسند هرگز خودش را نشان نمی داد!

SINA بازدید : 19 جمعه 30 آبان 1393 نظرات (0)

طنز: مادر زن و دامادها
زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یک روز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.
یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم می زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت. دامادش فوراً شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخری رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما داماد از جایش تکان نخورد او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟
همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد. فردا صبح یک ماشین بی ام ‌و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود، که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! ازطرف پدر زنت».

SINA بازدید : 17 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

میگم يه وقت زشت نباشه !!

.
.
.
.
.
.
.
به جاي " دست تقدير " همش " شصت تقدير " رو به ماست ...!! :|

SINA بازدید : 14 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

تا2 تومن خطمو شارژ میکنم این ایرانسل100تا مسابقه طراحی میکنه که اون2تومنو از چنگم در بیاره!!!!!!!

SINA بازدید : 18 پنجشنبه 29 آبان 1393 نظرات (0)

ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﺑﺒﯿﻨﯽ؟
.
.
.
.
.
.
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﺭ ﻧﺪﯾﺪﯼ؟
ﯾﻌﻨﯽ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﻭ
ﺑﯿﺎﺭﻡ ﺑﺒﯿﻨﯽ؟
ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ﺩﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟
ﺗﻮ ﻏﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺑﯿﺘﺮﺑﯿﺘﻪ ﺩﺭ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﻣﻨﺤﺮﻑ!!

SINA بازدید : 18 سه شنبه 13 آبان 1393 نظرات (0)

بعضی شبا که خوابم نمی بره، یه جوری که مغزم بشنوه می گم: خوب! برم یه کتابی بیارم بخونم…هیچی دیگه، اصلا بیهوش می شم!mail

SINA بازدید : 10 سه شنبه 13 آبان 1393 نظرات (0)

انشالا بعد از عاشورا تاسوعا و تعطیلی ها یه حال کلی به:

سایت

وبلاگ

خودم

زندگیم

و.......

میدم و از این یکنواختی در میام

شب همی خوش

التماس دعا

یا علی

 

SINA بازدید : 13 سه شنبه 13 آبان 1393 نظرات (0)

عاشورای حسینی، روزی که در آن ندای "هل من ناصر" حسین(ع) در تمام جغرافیای عالم و به وسعت همه ی تاریخ، طنین انداز شد. روزی که غربت، تابنده ترین خورشید عالم شد. روزی که زینب کبری(س) بی برادر شد و روزی که در آن فریاد دعوت به آزادگی سر داده شد...

تعداد صفحات : 15

درباره ما
Profile Pic
سینا هستم متولد 1 تیر 1374

دانشجوی رشته ی مکانیک خودرو دانشگاه ماشین سازی اراک

علاقمند به برنامه نویسی و طراحی سایت

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    نظرسنجی
    نظرتون درباره قالب سایت؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 151
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 10
  • بازدید کلی : 4,746
  • کدهای اختصاصی